زنگ انشا

وبلاگ درس انشای دبیرستان علامه حلی ۵

وبلاگ درس انشای دبیرستان علامه حلی ۵

منوی بلاگ
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۲۸ آبان ۹۲ ، ۰۰:۵۵ کوچه
آخرین نظرات
  • ۸ آذر ۹۲، ۱۳:۰۶ - محمد محسن امینی عالی
پیوندهای روزانه

هفته دوم: طنز

سه شنبه, ۹ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۳ ب.ظ


نظرات  (۱۰۸)

۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۸:۱۶ سیدمسعود آرمندزاده
یکى زن ژاپنى مى گیره
بهش نگاه مى کنه مى گه اگه خوابت میاد برو بخواب

۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۸:۴۵ محمد محسن امینی
سخت ترین کار دنیا بعد از دراوردن اخرین تیکه رانی.. . . . . . . . . در آوردن آخرین بیسکوییت از بسته ساقه طلاییه ..!!
۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۸:۵۵ سیدمسعود آرمندزاده
کتلت هدفش این بوده که کباب کوبیده بشه
ولى مشکلات زندگى مانع از پیشرفتش شده
۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۸:۵۹ mohammad dashtkoohi

این!

نه این یکی!

نه دیگه این

خداوکیلی این یکی بروم دیگه 

(من هنگامی که می خواهم سوار پله برقی بشوم)

۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۹:۲۶ محمدمهدی جمشیدی
اول اشعار با نام خدا                              با سلامی خدمت اهل صفا
نسل بعد از نسل بعد از سلام            نسل شوت و نخبه و لمپن سلام
بشنو از من چون حکایت می کنم                درد دانشجو روایت می کنم
درهوایی سرد شعری گفته ام                بشنوید از درد شعری گفته ام
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق              تا بگویم فرق خر را با الاغ!
هرکسی از ظن خود شد یارمن               کرد کاه و یونجه اش را بار من
سرَ من از ناله ی من دور نیست     گر چه اصلا" سور و ساتم جور نیست


یار مهربان

من یار مهربانم، اما کمی گرانم

چون جنس باد کرده در دست ناشرانم

درکل به قول ایشان کم سود و پر زیانم

من گرچه اهل ایران این ملک شاعرانم

زیر هزار نسخه باشد شمارگانم

مانند حال زائو در وقت زایمانم

یا لنگ فیلم و زینکم یا گیر این و آنم

گیرم اگر مجوز من یار پند دانم

از این ممیزی ها سرویس شد دهانم!

اغراق اگر نباشد صفر است راندمانم

یک روز رفتم ارشاد با این قد کمانم

 گفتم بده مجوز ای راحت روانم

گفتا تو را برادر یک سال می دوانم

در تو عقایدم را با زور می چپانم

گفتم نمی توانی گفتا که می توانم

گفتم کنم شکایت گفتا که بر فلانم

از حرفهای او سوخت تا مغز استخوانم

من یک کتاب خوبم عشق است ترجمانم

نه  عامل خلافم نی در پی مکانم!

محبوب اهل فکرم منفور طالبانم

خواننده گر کوزت شد من ژان وال ژآنم!

من وارث پاپیروس از مصر باستانم

هم خبره در سیاست هم اقتصاد دانم

بسیار حرف دارم با آنکه بی زبانم

شاگرد فابریکِ جبار باغچه بانم

درد دلم شنیدی؟ حالا بخر بخوانم

 .... از بسکه شعر گفتم کف کرد این دهانم

حسن ختام بیتی است کآمد نوک زبانم

از خطه بیابان  گفته سعید جانم:

" من شاعری جوانم منهای گیسوانم"!

 

۰۹ مهر ۹۲ ، ۲۰:۰۹ radin gharehbaghi
خلاصه ای از دروس اول دبیرستان
اجتماعی =فلفل تدوین شده کاغذ 
ریاضی =please wait loading 
شیمی =همه چی آرومهه 
فیزیک =هنگ به معنای واقعی کلمه 
ادبیات=برای فروش
ورزش =تنها امید بقا در مدرسه!!!!!!!!

دو تا آدم خلاف با هم عروسی میکنن بچشون آخوند میشه.

میگه چرا؟

میگه منفی در منفی میشه مثبت.

۰۹ مهر ۹۲ ، ۲۲:۳۰ محمدرضا شعبانی

رفتم بانک به کارمنده میگم :ببخشید شما صندوق دار هستید ؟

میگه پ نه پ! هاچ بکم

ای پیج تو بهترین سرآغاز
بیVPNفیس بوک کی کنم باز؟
ای پست تو مونس روانم
جز لایک تو نیست در توانم!
هم پست های نانموده دانی
هم کامنت های نانوشته خوانی!
از این انتظار رهاییم ده
با لایک خود آشناییم ده!
گفت از حادثه ای لبریزم،من پر از فریادم،در درونم غوغاست.
گفتم این حال تو را میفهمم،دستشویی آنجاست!!!!!!
در اثر زلزله ای شدید در شهر 13 نفر زخمی و در اثر تقسیم چادر 552 نفر کشته شدند!!!!!!
به یارو میگن متاهلی یا مجرد؟
میگه:به نام خدا کشاورزم
۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۰ محمدمهدی جمشیدی

دو کاج

  در کنار حریم یک اتوبان

توی تهران دو کاج روئیدند

مردم البته از گرفتاری

کاج‌ها را به کُل نمی‌دیدند

 

روزی از روزهای پاییزی

حکم تعریض آمد از بالا

راه افتاد شخص پیمانکار

شب که بودند خلق در لالا!

 

یکی از کاج‌ها به ایشان گفت:

لطف خود را به بنده شامل کن

چند تا سَرو آنطرف تر هست

ما دو را جون مادرت ول کن!

 

گفت با طعنه مجری پرو‍ژه

کاج بی ریشه از تو بیزارم

از منابعْ طبیعی استان

بنده شخصا" مجوزم دارم

 

سرو چون این شنید گفت: این کاج

 به سبیل باباش خندیده‌ست

بنده فامیل حاجی‌ام، ضمنا"

ریشه هایم پر از مونوکسید است!

 

مجری طرح دید اینطوری

کار تعریض جاده ممکن نیست

گشت عازم مهندس ناظر

تا ببیند که عیب کار از چیست

 

شهریاران شبانه با سرعت

راه تکرار بر خطر بستند

سرو و کاج و چنار را یکجا

با لودِر تکه تکه بشکستند          

 

۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۶:۵۶ محمد مهدی محمدی رفاه

یه مرده می‌ره ساندویچ بخره؛توی مغازه به فروشنده می‌گه: آقا یک ساندویچ کالباس بدید اما خیارشور توش نریزید. فروشنده جواب می‌ده: آقا خیار شور نداریم میشه گوجه نزارم !

۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۷:۲۱ علی منوچهری دانا

سه نفر به رستوران می روند یکی می گوید آقا یک پپسی کولا بیاورید.آن یکی میگوید آقا یک کوکاکولا بیاورید.نفر سوم می بیند چیزی برایش نمانده است می گوید آقا برای من یک دراکولا بیاورید!

۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۸:۱۷ علی پیروزوند
عطسه گرامی، یا بیا یا برو! هیچ خبرداری که وقتی اون وسط گیر میکنی، قیافه آدم عین خر شرک میشه ؟
۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۸:۱۸ علی پیروزوند
 مَـــــــــــــله …؟!!
.
.
.
.
تلفن جواب دادن منشى های ایرانی :D

عکس و مطالب طنز بیشتر در »»» http://2funny.ir/
۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۸:۲۹ علی پیروزوند
تا پنج دبستان فکر می کردم ما خیلی پولداریم که به جای یه مسواک

چار پنج تا مسواک داریم وهر شب با هر کدوم دلم خواست می تونم مسواک بزنم! :D
۱۰ مهر ۹۲ ، ۲۱:۲۲ علی جاویدان
روزی بهلول نزد قاضی نشسته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد . بهلول به قاضی گقت : جناب قاضی کلنگت افتاد . قاضی به تمسخر گفت :
 واقعا اینکه می گویند بهلول دیوانه است حقیقت دارد ! آخر این قلم است نه
کلنگ ... بهلول جواب داد : مردک تو دیوانه ای که هنوز نمی دانی با احکامی که می نویسی تنها خانه های مردم را خراب می کنی ! تو بگو قلم است یا کلنگ ؟
۱۰ مهر ۹۲ ، ۲۱:۴۴ mohammad reza esmaely

بد ترین ضد حال دنیا وقتیه که منتظر smsیه فرد مهم هستی بعد یهsmsمیاد خوش حال میشی میری گوشیتو برداری می بینی Irancelle

آی آی آی اون موقس که میخوای ...........

 

۱۰ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۰ mohammad reza esmaely

آقای قدیریان میشه یه موضوع دیگه بذارید که ما بتونیم به یه شخصی که قصد خودکشی نداره یه smsبدیم که درجا خودکشی کنه خیلی موضوع تاثیر گذاریه

۱۰ مهر ۹۲ ، ۲۲:۵۳ حسین عبدی

اولی:ای بد جنس تو که میگفتی از جنس رن بدت میاد.

دومی:حالا هم بر سر حرف خود باقی هستم.

ا:پس چرا دیروز در خیابان با یک زن راه میرفتی؟

د:او خواهرم است.

ا:دروغ میگویی.

د:مطمئن باش دروغ نمیگویم.

ا:پس از قرار معلوم من . تو با هم برادریم.   

۱۰ مهر ۹۲ ، ۲۳:۵۷ متین شریفی پارسا

یک روز خانواده لاک‌پشت‌ها تصمیم گرفتند که به پیک نیک بروند. از آنجا که لاک‌پشت‌ها کند هستند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشان آماده شوند.

دو سال طول کشید تا لاک‌پشت‌ها یک جای مناسب پیدا کنند.

برای مدتی حدود شش ماه محوطه را تمیز کردند، و مقدمات را آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاورده‌اند!! پیک نیک بدون نمک یک فاجعه بود، و همه‌ی آنها با این موضوع موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوان ترین لاک‌پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد. لاک‌پشت کوچولو ناله کرد، چون نمی‌خواست برود اما بالاخره به یک شرط قبول کرد که برود آن شرط این بود که تا وقتی او برنگشته کسی چیزی نخورد.

خانواده قبول کردند و او به را افتاد. سه سال...پنج سال...شش سال... سپس در سال هفتم غیبت او پیرترین لاک‌پشت دیگر نمی‌توانست به گرسنگی ادامه دهد بنابراین شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.

در این هنگام لاک‌پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید: دیدید می دانستم که منتظر نمی‌مانید من هم حالا نمی‌روم نمک بیاورم!!!!!!!!!!!!

پاسخ:
:)
۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۴ محمد علی حقی
یک روز نیوتون و انیشتین قایم باشک بازی می کردتد. انیشتین که چشم گذاشت، نیوتون جایی پیدا نکردقایم بشه سریع یه گچ برداشت یه مربع به ضلع 1سانتیمتر کشید و روی آن ایستاد.انیشتین گفت: پیدات کردم نیوتون گفت: من که نیوتون نیستم نیوتون بر سانتیمتر مربع میشه پاسکال.

یارو میره حرم شخص بزرگواری شروع میکن به نماز خوندنو عبادت کردن،وقتی همه ی این کارو انجام میده،خواسته شو میگه و کارت عابر بانکشو میندازه تو ضریح و میگه هروقت حاجتمو گرفتم رمزشو بهت میگم!

۱۱ مهر ۹۲ ، ۲۰:۲۹ مهدی برزگری
سنجاق چیست؟ نوعی سیستم انکتوری است که به الاغ شتاب اولیه میدهد!!!!
۱۱ مهر ۹۲ ، ۲۳:۱۱ محمد چواد زینالی خانقاه

دو نفر به هم میرسند یکی می برسه ساعت چنده اون یکی میگه شستم رو بنده

۱۱ مهر ۹۲ ، ۲۳:۴۳ amirhosein ghannad
زندگی مجردی یعنی:                                                                                 با مایع ظرفشویی هم دست و صورتت رو بشوری هم لباساتو گاهی هم ظرف ها رو!
دندون رو هنوز امتحان نکردم!
۱۱ مهر ۹۲ ، ۲۳:۵۵ amir hossein shirkhanlou
تو سال 2200 پسره از مامانش میپرسه: مامان من چجوری به دنیا اومدم مامانش میگه از اینترنت دانلودت کردم!!!:)
یه آبادانیه تو هواپیما بوده می بینه اطرافش همه با کلاسن.یه کی لپ تاب یه کی تبلت.می گه چیکار کنم کم نیارم.یه کاغذ از لبه جیبش می ذاره بیرون.مهماندار رد می شه می گه اقا کاغذتون داره می افته بعد آبادانیه با خونسردی میگه : کی فکس اومد؟
دو تا آبادانی به هم میرسن
اولی میگه: جات خالی دیروز رفتیم شکار هفتا آهو و سه تا شیر و چهار تا خرگوش شکار کردیم.
دومی می گه همش همین؟
اولی می گه : آخه با یه تیر مگه بیشتر از اینم می شه؟
دومی میگه : تازه تفنگم داشتی!!!
یه وقتایی بود خوتو میزدی به کوچه علی چپ تنها بودی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الان که میری میبینی همه جمعن.
یارو میره خارج می گن اسمت چیه؟
میگه :power god new day
میگن فارسیشو بگو
می گه :قدرت ا... نوروزی
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۲:۵۵ سیدمحمد سجادی

قضاوت عجولانه

هوشنگ رفته بود عروسی. به بغل دستی اش گفت : اون پسره رو نگاه کن، چقدر زشته و چقدر هم بد می رقصه؟
بغل دستی اش گفت اولاً اون دختره و نه پسر، دوماً دختر منه. هوشنگ با شرمندگی گفت : واقعاً ببخشید نمی دونستم شما پدرش هستید. بغل دستی اش گفت : من مادرش هستم نه پدرش.

ینی عاشق اون لحظه ایم که چند نفری میریم رستورانو بعد از من بمیرم تو بمیریم میریم صندوق واسه حساب کردن                                            یکی زیپ کیفش وا نمیشه                                                             یکی داره دنباله کیفش میگرده                                                         یکی دکمش گیر کرده                                                                  یکی کیفش تو ماشین جا مونده                                                      یکی گوشیش زنگ میخوره تو رستوران انتن نمیده                                  یکی دستشوییش میگیره :))))))
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۴:۵۴ محمد امین رحمتی
طرف داره خواب می بینه موبایلش الارم می ده  بعد بیدار میشه قطعش می کنه دوباره می خوابه یارو تو خواب ازش می پرسه کئ بود می گه هیچی بابا الارم بود ، تو بقیش رو تعریف کن!!!!
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۵:۱۷ ارشیا بردبار

افراشته من معتقدم شعر نسازی
حیف از ادبیات که شد مسخره‌بازی

یک رشته اراجیف و اباطیل زننده
یک سلسله لاطائل مسموم کننده

می‌شعری و می‌خوانی و می‌چاپی، انگار
در نیمه دی ماه یخی آمد بازار

گویند گرت «شاعر مردم» عجبی نیست
در خلق کسی عامل شعر و ادبی نیست

تاسیس، روی، نایره، دانی؟ که نه والله
سطری عربی تانی خوانی؟ که نه والله

شعرت همه عریان ز مراعات نظیر است
نان ‌گویی و افسوس که بی ذکر پنیر است

جایی سخن از راه، چرا چاه نباشد؟
آنجا که گدا هست، چرا شاه نباشد؟

بر نقص سواد تو همین یک کلمه بس
یک مصرع با «سین» و یکی «ثای» مثلث

از وزن نگو، عین ترازوی سرک دار
میزان نشود جز به پوان، ویرگول بسیار

شعری که بُوَد در عظمت کوه دماوند
شعری که بُوَد مهبط الهام خداوند

شایسته تعریف گل و فصل بهار است
وقف ابد ساق و سر و سینه یار است

آن هم به همان سبک ابیوردی مرحوم
بی‌دخل و تصرف، به همان مهر و همان موم

ما شاعر شهریم، مجرد ز علایق
مرد هنری را چه به اوضاع خلایق؟

نان نیست، نباشد، سر یار سلامت
بیکاری و فقر است! که دلدار سلامت

ما را چه «آجان» آمده یا موجر منزل
ما کشته عشقیم به صد دل، نه به یک دل

دنیای دنی را همه گر آب بگیرد
ما اهل دلان را همگی خواب بگیرد

امروز اگر خلق به ما لطف ندارد
روزی به سر مقبره‌مان گل بگذارد

زیرا که از آنجا که خلایق همه مستند
این مردم نادان همه‌شان مرده پرستند

این مدعیان در طلبش بی‌خبرانند
فاتحه‌مع الصلوات!

***

افراشته من معتقدم شعر نسازی
حیف از ادبیات که شد مسخره‌بازی

یک رشته اراجیف و اباطیل زننده
یک سلسله لاطائل مسموم کننده

می‌شعری و می‌خوانی و می‌چاپی، انگار
در نیمه دی ماه یخی آمد بازار

گویند گرت «شاعر مردم» عجبی نیست
در خلق کسی عامل شعر و ادبی نیست

تاسیس، روی، نایره، دانی؟ که نه والله
سطری عربی تانی خوانی؟ که نه والله

شعرت همه عریان ز مراعات نظیر است
نان ‌گویی و افسوس که بی ذکر پنیر است

جایی سخن از راه، چرا چاه نباشد؟
آنجا که گدا هست، چرا شاه نباشد؟

بر نقص سواد تو همین یک کلمه بس
یک مصرع با «سین» و یکی «ثای» مثلث

از وزن نگو، عین ترازوی سرک دار
میزان نشود جز به پوان، ویرگول بسیار

شعری که بُوَد در عظمت کوه دماوند
شعری که بُوَد مهبط الهام خداوند

شایسته تعریف گل و فصل بهار است
وقف ابد ساق و سر و سینه یار است

آن هم به همان سبک ابیوردی مرحوم
بی‌دخل و تصرف، به همان مهر و همان موم

ما شاعر شهریم، مجرد ز علایق
مرد هنری را چه به اوضاع خلایق؟

نان نیست، نباشد، سر یار سلامت
بیکاری و فقر است! که دلدار سلامت

ما را چه «آجان» آمده یا موجر منزل
ما کشته عشقیم به صد دل، نه به یک دل

دنیای دنی را همه گر آب بگیرد
ما اهل دلان را همگی خواب بگیرد

امروز اگر خلق به ما لطف ندارد
روزی به سر مقبره‌مان گل بگذارد

زیرا که از آنجا که خلایق همه مستند
این مردم نادان همه‌شان مرده پرستند

این مدعیان در طلبش بی‌خبرانند
فاتحه‌مع الصلوات!

 

۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۶:۰۲ حامد ایزدی فر
خدایا یعنی میشه یه روز یه کیبوردی اختراع بشه که خودش بفهمه کی باید فارسی تایپ کنه کی انگلیسی ؟
حروم شد نسلمون از بس به جاه گوگل زدیم لخخلمث :)
------------------------------------

آیا میدونستین وقتی لبهاتون رو غنچه کنید دماغتون گشاد میشه ؟


حالا بشه یا نشه دلیل نداره تو الان اونجوری کنه ضایع !

 نحوه ی جستجوی پسرا تو گوگل :

نرم افزار پارتیشن بندی

نحوه جستجوی دخترا تو گوگل:

چطوری هاردمو به چند تا درایو تقسیم کنم؟

الان سه تا درایو دارم. میخوام بشه ۶ تا !

۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۷:۴۴ بردیا چیت ساز
عبید با پسر کوچکش نشسته بود که مرده ای را تشییع می کردند. فرزند از پدر پرسید: این چیست؟
عبید گفت: آدمی است که مرده است و می برندش که خاکش کنند.
 پسر: که کجا رود؟
عبید: به آن دنیا.
پسر: آن دنیا ،کجاست؟
عبید: جایی است تاریک، سرد و بی آب و غذا.
پسر: پس به خانه ی ما می برندش...
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۷:۵۵ محسن فردی پور

هیچ کادوی زشت و به درد نخوری دور انداخته نمیشود !فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود !

 

به بابام گفتم اگر ۱۰۰ میلیون بهت بدن تو حاضری منو به قتل برسونی!؟
الان ۲۰ دقیقه است تو فکر رفته؛ یه لبخند خبیثانه هم رو لبشه هی زیر چشمی به من داره نگاه میکنه :|
) قدرت بوگاتی ۱۰۰۱ اسب بخاره، قدرت پراید ۶۳ الاغ بی بخار!

یعنی این نوشابه کوچولوها بی خانواده محسوب میشن؟!!!
آخییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی :(((
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۹:۰۱ امیرکیان کشاورز
 تحقیقات غضنفر برای شمارش تعداد پله های پله برقی ناکام ماند 
:(((((
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۹:۱۵ امیر علی برخورداریون

غضنفر تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه : ا... این چه آشناست ! بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه : فهمیدم... این همونیه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من!!!

 

به غضنفر میگن ترمز ABS  چیه؟ میگه تو سرعت های زیاد و سر پیچ ها کار حضرت ابوالفضل رو می کنه!!! 

۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۹:۱۹ امیر نورمحمدی

ا لتماس غضنفر به عابر بانک ! :

غلط کردم ، پول نمیخوام  فقط گواهی نامه ام رو پس بده !

جو گیر به زنش می گه تعطیلات بریم دور دنیا. بعد زنش بهش می گه نه یه جای دیگه.
غضنفر تو قطب روزه میگیره
آفتاب 6 ماه دیگه غروب میکنه
روحش شاد و یادش گرامی باد.
تو کافی شاپ بودم که باد شکم اومد سراغم!
 صدای موزیک بلند بود،
با موزیک میزون کردم که کارمو پوشش بده!
یهو متوجه شدم همه منو به هم نشون میدن!!!
یادم اومد موزیکو با هندزفری گوش میکردم!
"خاطرات غضنفر"
با پسر عمم نشستیم داریم فیلم جنگی خفن نگاه میکنیم ، آخر فیلم جوگیر شدم سینه خیز رفتم تلوزیونو خاموش کردم ؛ اومدم دیدم پسر عمم تیر خورده مرده …
به مونالیزا بگید اگه چیزی هست بگه ما هم بخندیم …
۱۲ مهر ۹۲ ، ۲۱:۰۹ سبحان ابراهیمی

شب یلدا کـــه رفتم ســــوی خـانه              گرفتـــــــم پرتقـــــــــــــال و هندوانه

خیـــــار و سیب و شیرینی و آجیل              دوتـــــا جعبه انــــــــــــــار دانه دانه

گـــــــز و خربوزه و پشمک که دارم               ز هــــــــر یک خاطراتی جــــــاودانه

شب یلدا بــــــــوَد یا شـــــــام یغما              و یــــــــــــــا هنگــــــــام اجرای ترانه

به گوشم می رسد از دور و نزدیک             نوای دلکـــــــــش چنگ و چغــــــانه

پس از صرف طعام و چــــای و میوه        تقاضــــــــا کردم از عمّـــــــه سمانه

که از عهــــــد کهـــــــــن با ما بگوید            هم از رسم و رســــــــــوم آن زمانه

چه خوش میگفت و ما خوش میشنیدیم    پس از ایشان مرا گـــــــل کرد چانه

نمی دانم چـــــــرا یک دفعـــــه نامِ-            “جنیفر لوپز” آمــــــــــــــــد در میانه

عیالم گفت:خواهــــــــــان منی تو              و یا خواهــــــــان آن مست چمانه؟

به او با شور و شوق و خنده گفتم             عزیزم با اجــــــــازه، هــــــــــر دُوانه!!

نمی دانی چه بلوایی به پـــــا شد            از آن گفتــــــــــــــــار پاک و صادقانه

به خود گفتم که”بانی” این تو بودی           که دست همســـــــرت دادی بهانه

خلاصه آنچنــــــــــــــان آشوب گردید           کـــــــــه از ترسم برون رفتم ز خانه

ز پشت در زدم فریـــــــــــاد و گفتم:            “مدونا” هم کنارش، هر سه وانه!!

و آن شب در به روی مــن نشد باز             شدم چـــــــــون مرغ دور از آشیانه

شب جمعــــــــــــه برای او نوشتم              ندامت نامـــــــــــــه، امّـــا محرمانه

نمی دانم پس از آن نامــــــه دیگر              عیالم کینه بــــــــــــا من داره یا نِه

ولی بگذار- بــــــــــــــا صد بار تکرار-            بگویم آخرین حرفــــــــــــــم همانه!!

۱۳ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۶ محمد مهدی میرزایی
توی دنیا عاشقا چه بی کَسَن...
عاشقا عاقبتش خار و خَسَن...
اینارو گفتم بهت تا بدونی،
عاشقی خیلی خطرناکه حسن...
۱۳ مهر ۹۲ ، ۲۰:۵۳ mohammad reza esmaely

روان پریش تر از اونی که صبح ساعت ۷ داد میزنه

“آی بدو هندووونه به شرط چاقو”

همسایه ی ماست که واسش چایی میبره تا گلوش تازه بشه !

۱۴ مهر ۹۲ ، ۱۶:۵۰ کیارش راثی

از غضنفر می پرسند هدفت از تحصیل چیه؟

میگه : می خوام درس بخونم، دکتر بشم، مطب بزنم، پولدار بشم،

وانت بخرم باهش کار کنم!

۱۴ مهر ۹۲ ، ۱۸:۳۸ محمد جواد نقدی
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سه چیز ذهن ** ** را مشغول کرده است:

1-آیا میشه روی میز نهار خوری شام خورد؟

2-دفتر مقام معظم رهبری چند برگه؟

3-آیا در آزمایش الهی باید ناشتا بود؟

۱۴ مهر ۹۲ ، ۲۰:۰۱ پارسا دولتی
یکی از تفریحاتی که دوست دارم انجام بدم اینه که هر وقت میریم شهربازی
چندتا پیچ و مهره با خودم ببرم
هر وسیله ای که سوار میشیم به بغل دستیم ک اصولا آدم ترسوویه
بگم:یا خدا این دیگه از کجا باز شد؟ :))))
۱۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۳۸ سید روح الله حیائی طهرانی

تو جاده پلیس جلو یه ماشین رو می گیره و میگه چون از صبح اولین کسی هستی که کمربند ایمنی بستی برنده 100 هزار تومن پول شدی. حالا می خوای باهاش چیکار کنی؟ مرد می گه: می رم گواهینامه می گیرم . زنش سریع می گه: جناب سروان این وقتی اکس می زنه پرت و پلا می گه. بچشون از اون پشت می گه: بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نکنیم؟ یه صدا از صندوق عقب می یاد: از مرز رد شدیم!!!!!!

 

 

تو جاده پلیس جلو یه ماشین رو می گیره و میگه چون از صبح اولین کسی هستی که کمربند ایمنی بستی برنده 100 هزار تومن پول شدی. حالا می خوای باهاش چیکار کنی؟ مرد می گه: می رم گواهینامه می گیرم . زنش سریع می گه: جناب سروان این وقتی اکس می زنه پرت و پلا می گه. بچشون از اون پشت می گه: بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نکنیم؟ یه صدا از صندوق عقب می یاد: از مرز رد شدیم!!!!!!

 

 

 

 

۱۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۳۹ سید روح الله حیائی طهرانی

یارو میره سمعک بخره فروشنده میگه: همه جورشو داریم از هزار تومنی تا یک میلیون تومنی.
طرف میپرسه: هزارتومنی اش چطوری کار می کنه؟
فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط مردم با دیدنش بلندتر حرف می زنن!!!

۱۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۵۹ احسان لک مظاهری
روزی مریدان نزد شیخ رفتند و پرسیدند:یا شیخ ! فیلترینگ بدتر است یا کم بود پهنای باند؟
شیخ نگاه معنا داری کرد و گفت:هیچ کدام!چیزی در اینترنت است که از هر دوی آنها بدتر و اعصاب خرد کن تر است.
مریدان پرسیدند:از فیلترینگ بدتر چیست؟
شیخ گفت:مشاهده این لینک تنها برای اعضای سایت امکان پذیر است.لطفا برای ثبت نام اینجا کلیک کنید!
بعد از این سخن مریدان نعره ها زدند و گریبان پاره کردندی و لپ تاپ های خود را برزمین کوبیدندی ، فغان کشان و به ترتیب حروف الفبا به رشته کوه آلپ پناه بردندی!

۱۴ مهر ۹۲ ، ۲۳:۰۴ پارسا قادی پاشا
یک روز یک افتاب پرست میره تو جعبهی مداد رنگی هنگ میکنه
۱۴ مهر ۹۲ ، ۲۳:۲۰ پارسا قادی پاشا
یک روز مرذه با زنش تویه هواپیما بودند که تویه باند هواپیما با یک اهو برخورد میکند.
 پسره به مادرش زنگ میزنه میگه:
مامان هواپیما به یک اهو خورده به خاطر همین تاخیر دارد.
مادره میگه :
واقعاء؛روی زمین بوده!!!!!
پسره میگه: پ ن پ بابا نوءل مست کرده با اهو هاش زده به هواپیمای ما؟؟؟؟
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۴:۵۴ امیررضا پاشاپوریگانه

روزی شیخی همراه با مریدانش که نصفی استقلالی و نصفی دیگر پرسپولیسی بودند درحال حرکت در بیابانی بودند.

ناگاه طوفانی ایجاد شد طوری که تمام استقلالی ها رابا خود برد .

پرسپولیسی ها نزد شیخ رفتند و گفتند:حال دیدی ما پرسپولیسی ها

قوی تریم.

شیخ درپاسخ به پرسپولیسی ها گفت:خیر شما سوراخ بودندی طوفان از

بین شما گذشته است.

۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۷:۵۲ احسان سمسار
*به ترکه میگن بک جمله بگو که توش  (بیل) ده بار تکرار بشه ؟ میگه من بیلمیرم (نمیدونم) هابیل با بیل قابیل را کشت یا قابیل با بیل هابیل را کشت یا بیلعکس!!
میگن اینکه شد 8 تا، میگه با تشکر ابیلفض هستم از اردبیل . 

*دعای یک لر : خدایا،به خاطر تمام چیز هایی که دادی؛ ندادی، دادی پس گرفتی، ندادی بعدا می خوای بدی ، دادی بعدا میخوای پس بگیری، ندادی میگی دادی، اصلا نمی خوای بدی، نداده بودی فکر کردی دادی ، نمیدی هی میگی میدم.....   شکر
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۸:۰۳ امیر حسین قیطاسی
پسر:پدر جان چرابعضی ها میگن:ماست پاست و کتاب متاب؟
پدر:پسرم اونا سواد مواد ندارن!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۸:۰۵ امیر حسین قیطاسی
یه نفر کولرش خراب میشه به بجه هاش میگه:مگه نگفتم 4 نفری جلوی کولر نشینید!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۸:۳۶ امیر حسین قیطاسی
معلم:مارتخم میگذارد یا زایمان می کند؟

شاگرد:از این دم بریده هر چی بکین برمیاد!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۸:۳۹ مهرداد رحمانی
از غضنفر میپرسن  بهترین آدمای دنیا کیا هستن.میگه عربا چون یه بار با هاشون دعوام شد من همش فحش دادم ولی اون همش قرآن می خوند
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۸:۴۶ علیرضا هوشمند
دودهقان درباره بارانی که اخیرا باریده بودصحبت میکردند:
اولی گفت:اگردوروز دیگه هم باران ببارد هرچی کاشتیم،میادبیرون 
دومی باوحشت گفت:وای من چندروزبیشترنیست که مادرزنم رازیرخاک کردم 
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۸:۵۴ هادی قوامی نژاد
فلانی کلیدش را در ماشین جا میذاره.تا بره کلید ساز بیاره زن و بچه اش دو ساعت در ماشین الّاف میشن
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۹:۰۲ پارسا دولتی
فرد یا زوج بودن انسان ها به من بستگی داره. 
من همچین ادم مهمی هستم.:)))) 
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۹:۳۲ سیدعلیرضا عقیلی
دقت کردین این گربه ها هم آدم شدن واسه ما ؟؟؟؟قبلنا هیبتی داشتیم.از دور پخ می کردیم سه متر رو هوا بودن.حالا از کنارمون رد می شن,نگاه معنادار چند ثانیه ای هم می کنن!همینم مونده به نشانه ی افسوس سرم واسمون تکون بدن.....
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۹:۴۴ سیدعلیرضا عقیلی
روباهی داشت با موبایلی شماره می گرفت,زاغه از بالای درخت گفت پایین آنتن نمی ده بده برات شماره بگیرم.!!!روباه تا موبایل رو داد به زاغ,زاغ گفت:این عوض اون قالب پنیری که کلاس سوم ابتدایی ازم ردی!!!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۰۵ محمد حسین مختاری

اومدم خونه به مامانم میگم گشنمه، میگه عزیزم نون هست ،تخم مرغ هست، روغنم هست،
برو هر چى دوست دارى درست کن بخور!

۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۰۸ محمد حسین مختاری

بهترین ماشین ایرانی پراید
گرچه گاهی قاتل جانی پراید

بینمت اکنون به هرجا و مکان
جانشین خوب پیکانی پراید

بس که محکم هستی و سفت و قوی
مثل تانک جنگ میمانی پراید

چشم بی پولان همه بر روی تو
چون که امید فقیرانی پراید

اغنیا سوی فراری می روند
درد ما ها را تو درمانی پراید

هر کجا باشد ژیان یا که رنو
توی آنجا مثل سلطانی پراید

دارد اکنون اصغری و آتقی
مریم و مش مهدی و مانی پراید

یا که دارد بندری و ساوه ای
سیستانی و خراسانی پراید

گر که از مادرزنت سیری هنوز
هدیه اش کن بی پشیمانی پراید

من خجالت می کشم از وصف تو
بسکه داری حسن پنهانی پراید
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۱۴ امیر حسین بهمن پور

غضنفر میره پیشدکتر متخصص می بینه ویزیتش بیست هزار تومن شد!!!به دکتر میگه اگه تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه و گرنه خودت بگرد پیداپش کن !!!

۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۱۶ مهران قیاسی
الان بچه هف ساله تخت 2 نفره داره !

زمان ما، میذاشتن ما رو پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میخوابیدیم
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۴۵ پارسا مجرد عادی
اصفهانیه میاد تهران باغ وحش درست میکنه!
اول ورودی میزاره 5000 نومان؛ هیچکس نمیاد!
بعد ورودی میزاره 4000 نومان؛ هیچکس نمیاد!
بعد ورودی میزاره 3000 نومان؛ هیچکس نمیاد!
بعد ورودی میزاره 2000 نومان؛ هیچکس نمیاد!
بعد میکنه مجانی همه میان باغ وحش پر میشه!
در باغ وحش رو میبنده، در قفس شیر ها رو باز میکنه؛ بعد میگه:
« حالا خروجی 10000 تومان »
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۴۶ آرش احسانی زنوز
بچه ها داشتند توی کلاس سر و صدا میکردن که یهو ناظم میاد تو و با عصبانیت میگه: اینجا طویله است؟
یکی از بچه ها میگه:نه آقا،اشتباهی اومدید!

طرف صبح یه لیوان خاکشیر می خوره،تا شب پشتک میزنه که ته نشین نشه!


از یه معتاده میپرسن فرق تو و علی دائی چیه: میگه اون تکنیکیه،من پیکنیکی!


معتاده داشته مواد میکشیده یهو پلیسا سر میرسنو میگن:بی حرکت.
طرف میگه: کو تا حرکت!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۴۷ مصطفی ایزدی

خوب، اخیرا هم دانشمندان مومن و متدین توانستند پس از سال ها

مطالعه و تحقیق،لوگویpepsi

رو هم رمز گشایی کنند و دریافتند که این هم توطئه ای از جانب دشمن! بودهPay Each Penny Save Israel

پرداخت هر پنی ذخیره اسرائیل است

 

با روشن شدن این دشمنی آشکار و رو شدن دست لابی های صهیونیستی ، شرکت های ایرانی هم ساکت ننشسته و در حرکتی هماهنگ به تشریح نام خود پرداختند تا مشت محکمی باشد بر دهان اسراییل جنایت خوار!

 

 

پفک نمکی = پایمردی فلسطین، کابوس ناگوار ملت کینه توزیهودی.

 

تک ماکارون = تکنولوژی کشور متجاوز اسرائیل کارامدتر از راه ولایت نیست.

 

شادنوش = شکست اسرائیل دربرابر نیروی ولایتمدار شیعیان.

 

داماش = دندان اسرائیلو مردم ایران شکستند!!!!!

 

کاله = کشور اسرائیلو له میکنیم !!!!

 

پگاه = پاشو گمشو اسرائیل هرجایی

 

 

۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۵۲ sadeq paydar nobakht
رفتم خواستگاری پرسیدم عروس خانم چیکاره هستن؟
- میگه معلم
- به به معلمی شغل انبیاست. حالا معلم چی؟
- میگه معلم رقص عربی
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۵۷ sadeq paydar nobakht
دست خط دکترا!!!!
چیزی که ما میبینیم:@%&fgkljkj
چیزی که تو داروخونه میبینن:آسپرین 500 میلی گرم!!!!!!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۳۰ سید حسین منبتی
مرگ های عجیب مرد های بزرگ دنیا:
زئو کیس نقاش یونانی(قرن پنجم قبل از میلاد) به تصویری که از یکساحره کشیده بود آنقدر خندید تا اینکه یکی از رگ هایش پاره شد و مُرد!!!
لنگی کالیر کلکسونر آمریکایی در تله ای که در خانه اش برای دزدان گذاشته بود، گیر افتاد و مرد!!!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۳۲ سید حسین منبتی
بالاخره حکمت" آی سی یو " رو در بیمارستان دریافتم!
جمله ای حکیمانه از جناب عزرائیل خطاب به بیمار:"I see you"
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۳۷ سید حسین منبتی
سه تا از هم وطنانمان سوار تاکسی شدند. راننده که فهمید اینها در کدام استان کشور متولد شده اند، حرکت نکرد و گفت: رسیدیم.
اولی کرایه داد و پیاده شد...دومی هم کرایه داد و پیاده شد...سومی زد پس کله ی راننده. راننده فکر کرد که او فهمیده سرش را کلاه گذاشته است.شروع کرد به معذرت خواهی... سومی گفت باشه قبول میکنم ولی یادت باشه از این به بعد اینقدر تند رانندگی نکنی!!!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۳۹ سید حسین منبتی
یکی از سخت ترین کارای این دوره و زمونه اینه که بدونی چه جوری با یه بچه رفتار کنی که بهت فحش نده.
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۴ مهدی حسین پور

یارو میخواسته یک کبریت سوخته رو روشن کنه،هرچی میزده کبریته روشن نمیشده. رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید کبریتش خرابه! یارو میگه: نه بابا، همین پنج دقیقه پیش روشن شد
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۵ مهدی حسین پور
 یارو ریش پروفسوری داشته میره پیش رفیقاش و بهشون میگه: هر سوالی دارین امروز بپرسین فردا میخوام ریش هامو بزنم
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۷ مهدی حسین پور
 از یارو می پرسن: اگه گفتی کی به همه محرمه؟ یک خورده فکر میکنه میگه: سوپر مارکت سر کوچه! میگن: چرا؟میگه: چون به همه شیر میده
 
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۷ محمدمهدی جمشیدی
بخاطرمیخی، نعلی افتاد.
بخاطرنعلی،اسبی افتاد.
بخاطراسبی سواری افتاد.
بخاطرسواری،جنگی شکست خورد.
بخاطرشکستی،مملکتی نابودشد.
وهمه اینها بخاطرکسی بودکه میخ را خوب نکوبیده بود!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۸ مهدی حسین پور
از یارو میپرسن: برای زلزله زده ها چه کمکی کردی؟ میگه: متاسفانه دستم خالی بود، انشاءالله زلزله بعدی جبران می کنم
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۸ مهدی حسین پور
یارو میره خواستگاری. ازش می پرسن چه کاره ای؟ روش نمیشه بگه قصاب، میگه لوازم یدکی گوسفند دارم
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۱ مهدی حسین پور
به یارو میگن بابات مرده میگه نه بابا اصلا امکان نداره، میگن والله مرده، یارو میگه تا حالا اصلا سابقه نداشته
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۱ مهدی حسین پور
به یکی می گن با وطن جمله بساز. میگه من رفتم حمام و تنم را شستم. می گن نه! با ط دسته دار. میگه اتفاقاً با طی دسته دار شستم!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۳ مهدی حسین پور
 یکی به رفیقش می گه : شنیدم تو ظرف شستن به زنت کمک می کنی؟ زن ذلیل! می گه خب مگه چیه . اونم تو رخت شستن به من کمک می کنه
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۴ محمدمهدی جمشیدی
همه چی آرومه من چه قدر خوشحالم
یه پراید می دارم به خودم می بالم 
توی جیب راستم من پسته می زارم 
وای من چه قدر پولدارم
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۵ مهدی حسین پور
یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا ، یه پیتزا می خواستم
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۷ مهدی حسین پور
یه نفر میره کارواش بهش میگن پس ماشینت کو ؟ میگه راه نزدیک بود پیاده اومدم
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۷ سید حسین منبتی

به طرف میگن: توی عمرت، سخت ترین کاری که کردی چی بوده؟ میگه: پر کردن نمکدون! میگن: چرا؟ جواب میده: آخه سوراخ هاش خیلی ریزه!!

۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۸ سید حسین منبتی
موس بلوتوث خریدم مامانم می گه هیچی نشده سیمشو کندی؟! از بس که بی انضباطی.
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۰ سید حسین منبتی

 نظافتچی میاد خونمون مامانم قبلش اتاق منو جمع می کنه زشت نباشه یه وقت!

۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۰ سید حسین منبتی
عکس العمل های خانواده بعد از اینکه من با سر و دستی خونین مالنین در اثر تصادف به خونه اومدم: مامانم: صاف می ری حموم خودتو به جایی نمیزنی نجس کاری بشه. داداشم: باز رفتی تو دیوار. بابام: به بیمه خبر دادی؟ مامانبزرگم: ناهار خوردی مادرجون؟
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۱ محمدمهدی جمشیدی
در حمام زنانه ای یک مار کبری دیده می شود همه جیغ می کشند و فرار می کنند  مار میگه خواهران نترسید منم کبری
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۱ سید حسین منبتی
من و بابام رفته بودیم مهمونی، حوصله م سر رفت بهش مسیج دادم: بابا پاشو بریم. وسط صحبتش بود گوشیشو برداشت همه منتظر بودن که صحبتشو ادامه بده، بلندگفت: اِ تویی؟ باشه بابا جان الان می ریم.

۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۱ سید حسین منبتی
گاهی نمی تونم تشخیص بدم که من واقعا الان گشنمه یا فقط حوصله م سر رفته!
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۲ سید حسین منبتی
من همون موقعی که بعد 10ساعت کوهنوردی رسیدیم به قلهو به سرپرست گفتم که حالا باید چیکار کنیم؟ گفت باید برگردیم، فهمیدم کوهنوردی ورزش احمق هاست:|
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۳ سید حسین منبتی
فیسبوک در نقاط مختلف جهان
ﻓﯿﺴــﺒﻮﮎ ﺗﻮﻧﺲ :
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﮔﺮﻭﻧﯽ ﺧﻮﺩش را ﺁﺗﺶ ﺯﺩ
6585تا ﻻﯾﮏ ﻭ 553ﺷﯿﺮ
ﻓﯿﺴـــﺒﻮﮎ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ :
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﮐﺸﻒﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﯾﺪﺯﺷﺪﻧﺪ
23600ﻻﯾﮏ ﻭ899 ﺷﯿﺮ
ﻓﯿﺴــﺒﻮﮎ ﮊﺍﭘﻦ :
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺎﻏﺬ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﺳﺎﺧﺘﻨﺪ
65880ﻻﯾﮏ ﻭ5338 ﺷﯿﺮ
ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ :
دختره:لباسای عیدم اینقدقشنگننننننننننن­ننننننننننننننن­نننننن!!!!!
1,558,680,950ﻻﯾﮏ ﻭ 56000ﺷﯿﺮ
آمار کشته ها و مجروحین رو دیگه روم نشد بگم
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۲:۲۶ محمدمهدی جمشیدی
وصیت نامه ی غضنفر:من در طول 70 سال زندگیم همه ی نمازهایم را خواندم فقط به پسرم بگویید 70 سال برایم وضو بگیرد

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.