یکی از این سوسک کوچیکا از جلو پام رد شد،یه دستمال از جیبم درآوردم...
دوستم گفت میخوای بکشیش؟گفتم:پ ن پ آبریزش بینی داره می خوام نریزه رو قالی.
طبق آخرین نظرسنجی ها، یکی از مهیج ترین تفریحات مردان، تماشای پارک دوبل زنان است.
به کسی می گویند سخت ترین کار دنیا چیست؟می گوید پر کردن نمک دان.می گویند چرا؟می گوید چون سوراخ هایش خیلی کوچک است. کلاس 101
در کلاس زیست شناسی
معلم:سعید! دو تا حیوان دوزیست نام ببر.
سعید: قورباغه و برادرشبه غضنفر میگن سه تا آرزوکن؛میگه꞉یه پیکان سفید یخچالی داشته باشم!بهش میگن بعدی٬میگه꞉یه پیکان سفید یخچالی داشته باشم!بهش میگن بعدی چی؟ بازم میگه꞉ یه پیکان سفید یخچالی داشته باشم!!بهش میگن همه این ها که یکی شد. میگه꞉میخوام بفروشم شون یه آردی بخرم!!..
برزگری –کلاس102
دو نفر بهم میرسند یکی میبرسه ساعت چنده اون یکی میگه فروشی نیست کلاس 103
یک روز سه نفر با هم داشتن توی بیابون راه می رفتن
از این سه نفر دو نفرشون سیاه پوست بودن و یکی سفید پوست
اینا به یک چراغ جادو برمیخورن و روش دست میکشن و غول چراغ میاد بیرونو میگه هر کودومتون میتونه یک ارزو بکنه
اون که سیاه پوست بوده میگه منو سفید کن،اونکه سفید بوده میخنده بهش میگن چرا میخندی میگه همین جوری
اون یکی سیاه پوسته هم میگه منم سفید کن،باز سفید پوسته میخنده بهش میگن چرا میخندی میگه همین جوری
غوله میگه حلا تو ارزو کن میگه این دوتا را دوباره سیاه کن
بچه ها چه سوتی هایی دادن تو قسمت بهترین خاطره:
خودش طنزه.آخه من نمی فهمم که تو اول راهنمایی حرف ن یاد می گیره
انشاء
معلم از دانش آموزان خواست که انشاء درباره یک مسابقه فوتبال بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟
دانش آموز جواب داد:نوشته ام!
معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد!
به نام خدا
موضوع : طنز هفته
سه چیز ذهن آقای ایکس را مشغول کرده است :
آیا روی میز ناهار خوری می توان شام خورد؟
دفتر مقام معظم رهبری چند برگ است؟
آیا برای آزمایش الهی باید ناشتا بود؟
سید محمد سجادی – کلاس 103
غضنفر پتروس فداکار رو با دهقان فداکار قاطی می کنه می ره انگشت می کنه تو چشم راننده قطار.
کلاس101
بسم الله الحق
.
معروف است که یک بار اینشتین در امریکا با قطار در حال مسافرت بوده که مامور قطار برای دیدن بلیط سر می رسد اما اینشتین هر چه که می گردد بلیط را پیدا نمی کند. مامور که این وضع را می بیند از کوپه او دور می شود در حالی که می گوید "حضرت استاد ، کیست که شما را نشناسد و یا شک کند شما بلیط نگرفته اید. نیازی به نشان دادن بلیط نیست". اینشتین سری به نشانه تشکر تکان می دهد. مامور بعد از تمام کردن کوپه های دیگر این واگن ، نگاهی به عقب می اندازد اما متوجه می شود اینشتین همچنان در حال گشتن است. برمی گردد و می گوید : "پروفسور اینشتین ، گفتم که شما را می شناسم و نیازی به بلیط نیست ، چرا بازهم نگرانید؟" اینشتین جواب می دهد : "اینهائی که گفتی خودم هم می دانم ، دنبال بلیط هستم ببینم به کجا دارم می روم"
غضنفر رو برق 3 فاز می گیره پرت می کنه
.
.
.
بلند می شه می گه اگه مردین یه فاز یه فازبیاین جلو
غضنفر پتروس فداکارو با دهقان فداکار قاطی می کنه
می ره انگشت می کنه تو چشم راننده قطار
نیما behrang
کلاس 103
الان بچه هفــــت ســــاله تـــــخت 2
نفـــــره داره!
:|
لامصـــب زمـــان مـــا.....
میــــذاشتن مــــا رو پاهاشون به حالت "سانتـــریفـــوژ" ........
اینقــــد تکـــون میدادن تـــا پلاسمــــای خونــــمون جـــدا
میشد بیهوش میشدیم! کلاس 102
Hosh(هش)چیست؟
جد بزرگ ترمز ABS است که خر را بدون هیچ خط ترمزی نگه می دارد.
کلاس 103
تا به حال دقت کردین همه به چراغ راهنمایی میگن چراغ قرمز
اصلا تو خون ما ایرانیاس که نیمه ی خالی لیوان رو بببینیم
باغبونه میره چکشو نقد کنه، بانکیه بهش میگه چک سیباس؟
باغبونه می گه نه! مال گردو های پارساله.
یه روز اینشتین و نیوتن داشتن با هم قایم موشک بازی می کردن. انیشتن چشم می ذاره و نیوتن میره پشت سر انیشتن یه مربع به ضلع یک متر می کشه و توی اون مربع می ایسته!
وقتی شمارش انیشتن تموم میشه بر می گرده و نیوتن رو می بینه! میگه: نیوتن! سوک سوک!
نیوتن میگه: من نیوتن نیستم! الان ثابت می کنم: مساحت این مربع 1 متر در 1 متر میشه 1 متر مربع و من هم که روی این مربع ایستادم!
بنابراین نیوتن بر متر مربع میشه پاسکال